سفارش تبلیغ
صبا ویژن
وبگاه حقوق و قانون
حقوق و قانون
صفحه نخست        عناوین مطالب          نقشه سایت              ATOM            طراح قالب
گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من

حکم به بی حقی

این اصطلاح در سه مورد قابلیت استفاده دارد :

اول – مدعی حق نتواند آن را اثبات نماید . مثلاٌ ادعای طلب می کند ولی دلیلی ندارد . به سخن دیگر حق وجود دارد ولی دلایل ، کافی و محکمه پسند نیست .

دوم – اساساٌ حقی در قضیه مورد بحث وجود نداشته و ندارد . مثلاٌ شخصی سهم الارث مطالبه می کند در حالی که از جمله ورثه محسوب نمی شود .

سوم – حق مورد ادعا در گذشته وجود داشته ولی در حال حاضر وجود ندارد . مثل حق فسخ قرارداد در مهلت معین که پس از انقضاء مهلت دیگر حقی برای فسخ وجود نخواهد داشت .

حکم بر بطلان دعوی

این اصطلاح زمانی مورد استفاده قرار می گیرد که دعوی قانوناٌ قابلیت اقامه و طرح ندارد . مثل مطالبه طلب ناشی از فروش مواد مخدر . یا ادعای تقسیم سهام ناشی از معاملات نامشروع و خلاف قانون .

قرار رد دعوی

در برخی از موارد مشاهده می شود که به جای استفاده از اصطلاح « قرار رد دعوی » که مختص مواردی است که امور شکلی رعایت نمی شود ، عبارت « حکم به رد دعوی» پس از رسیدگی به ماهیت دعوی مورد استفاده قرار می گیرد . هرچند اغلب با مطالعه پرونده و حتی حکم می توان پی برد که مقصود دادگاه اظهارنظر در ماهیت دعوی است ولی جهت روشن بودن متن رأی و انطباق آن با اصطلاحات حقوقی لازمست از به کارگیری عبارت یاد شده ( حکم به رد دعوی ) پرهیز نمود . بنابراین هر زمان که دعوی از نظر شکلی مورد ایراد باشد از عبارت « قرار رد دعوی » و هرگاه رأی دادگاه راجع به ماهیت دعوی باشد به مقتضای وضعیت از اصطلاحات « حکم بر بی حقی » و یا « حکم بر بطلان دعوی » استفاده می کنیم .

صرفا در خصوص رد اعسار حکم بر رد صادر می شود.




موضوع مطلب :

          
جمعه 91 دی 1 :: 9:0 عصر