شماره1953/7 26/9/1391
305
شماره پرونده 602 ـ 3/187 ـ 91
سؤال ـ احتراماً در خصوص پرونده کلاسه 900712 این اجرا که محکومعلیه علیرضا ملائی فرزند جمشید طی دادنامه 243 مورخ 20/2/1390 صادره از شعبه 1179 دادگاه عمومی تهران به اتهام ایراد صدمه بدنی غیرعمدی بابت هاشمه در سر و خونریزی مغزی مصدوم حادثه اسداله حسنی به پرداخت بیست درصد و بابت یک مورد حارصه و یک مورد دامیه به پرداخت شش درصد دیه و بابت ارش تجمع مایع در قفسه سینه به پرداخت یک درصد دیه و بابت زوال کامل عقلی و زوال کامل توانایی تکلم و عدم کنترل ادرار و مدفوع به پرداخت چهار دیه کامل مرد مسلمان و بابت ارش تعبیه لوله تنفسی از راه گردن به پرداخت پنج درصد دیه کامل و بابت فلج شدن دستها به پرداخت دو سوم دیه کامل و بابت فلج پاها به پرداخت دو سوم دیه کامل و بابت از بین رفتن امکان مقاربت به پرداخت صددرصد دیه کامل محکوم گردیده است که مراتب جهت پرداخت وجه دیه موضوع حکم به شرکت بیمه مربوطه اعلام که آن شرکت نیز با تقدیم لایحهای در خصوص نحوه پرداخت دو فقره دیـه کامل مرد مسلـمان به جهت عدم کنتـرل ادرار و مدفوع اعلام نموده است با توجه به اینکه مصدوم متعاقب ضربه مغزی و اختلال عملکرد قوای عالی مغزی دچار عدم کنترل ادرار و مدفوع مشمول بند دوم 440 قانون مجازات اسلامی میباشد و بدین جهت میبایست مصدوم حادثه یک فقره دیه کامل دریافت نماید اختصاص یک فقره دیه کامل در صدر ماده 440 ق.م. ا مربوطه به نفس ضربه به حد فاصل بیضهها و دبر به شرط ایجاد عارضه عدم کنترل ادرار و مدفوع می باشد و نه به عارضه عدم کنترل مدفوع در حالی که استنباط دادگاه صادرکننده حکم از مدلول و مفاد ماده 440 قانون مذکور دو فقره دیه کامل میباشد و نه یک فقره یعنی برای ضبط ادرار یک دیه کامل و برای عدم ضبط مدفوع نیز یک دیه کامل علیهذا با امعان نظر به مراتب مستدعی است نظریه مشورتی خود را در خصوص موضوع معنونه اعلام فرمایید.
نظریه شماره989/7 ـ 21/5/1391
نظریه اداره کل حقوقی قوه قضائیه
اگر چه از عبارت «ضبط ادرار یا مدفوع» در صدر ماده 440 قانون مجازات اسلامی مصوب1370 ممکن است استنباط شود که برای هرکدام از این عوارض تعیین یک دیه کامل مورد نظر مقنن بوده است، اما این استنباط صحیح نیست. زیرا از قسمت دوم که با واژه «همچنین آمده» میتوان نتیجه گرفت که هر دو قسمت ماده حکم یکسانی دارد و چون در قسمت اخیر ماده مذکور عبارت «ضبط ادرار و مدفوع» با هم قید شده است میتوان دریافت که اگر ضربه وارده باعث عدم ضبط ادرار یا مدفوع یا هر دوی اینها شود، یک دیه کامل دارد و ماده 148 قانون مجازات اسلامی مصوب سال 1361 هم همین استنباط را تأیید میکند، چرا که بین صدر و ذیل آن ماده تفاوتی وجود نداشته است.
?????
306
شماره پرونده 780ـ 1/127 ـ 91
سؤال ـ 1ـ با توجه به اینکه شرکت توزیع نیروی برق استان غیردولتی شده آیا میتواند از نماینده حقوقی موضوع ماده 32 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی استفاده کند؟
نظریه شماره1088/7 ـ 5/6/1391
نظریه اداره کل حقوقی قوه قضائیه
طبق ماده 2 قانون آئین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی در مراجع قضایی اصیل یا وکیل دادگستری مجاز به دخالت در امر دادرسی هستند و پذیرش نماینده حقوقی امری استثنایی است که باید در حدود قوانین مربوطه از جمله « قانون استفاده بعضی از دستگاهها از نماینده حقوقی در مراجع قضائی…… مصوب 1347 با اصلاحات بعدی» و نیز ماده 32 قانون آئین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی انجام میشود. و با توجه به اینکه مقنن در ماده 32 قانون اخیرالذکر در مقام بیان بوده و به مؤسسات وابسته به دولت و نهادهای انقلاب اسلامی و مؤسسات عمومی غیردولتی اکتفاء نموده است و شرکت های توزیع برق در استانها جزء مؤسسات عمومی غیردولتی یا مؤسسات و نهادهای مذکور در ماده 32 قانون اخیرالذکر نیستند از شمول مقررات ماده 32 خارج هستند و اجازه استفاده از نماینده حقوقی در دعاوی را ندارد.
?????
307
شماره پرونده 855 ـ 1/3 ـ 91
سؤال ـ شرکت برق منطقهای مشمول ماده قانون نحوه پرداخت محکوم به دولت و عدم تأمین و توقیف اموال دولتی مصوب 15/8/1365 میباشد یا خیر؟
نظریه شماره1369/7 ـ 4/7/1391
نظریه اداره کل حقوقی قوه قضائیه
قانون نحوه پرداخت محکوم به دولت و عدم تأمین و توقیف اموال دولتی مصوب سال1365 منحصراً شامل وزارتخانهها و مؤسسات دولتی است که درآمد و مخارج آنها در بودجه کل کشور منظور میگردد و به شرکتهای دولتی و نهادها و بنیادها تسری ندارد. هر چند که درآمد و مخارج آنها در بودجه کل کشور منظور شده باشد بنابراین شرکت برق منطقهای فارس که شرکت سهامی بود و مشمول قانون تجارت است و بودجهای جدا از بودجه دولت دارد از شمول قانون فوقالذکر خارج است.
?????
308
شماره پرونده 1101ـ 55 ـ 91
سؤال ـ محترماً با توجه به تصویب قانون اخیر مجازات قاچاق اسلحه و مهمات دارندگان سلاح و مهمات غیرمجاز مصوب 7/6/1390 اختلاف در صلاحیت رسیدگی مفاد آن حادث شده
نظریه اول: چون در قانون سابق ماده 45 قانون مجازات مرتکبین قاچاق صراحت داشت که دارندگان و حاملین و خرید و فروش سلاح غیرمجاز قاچاق تلقی میگردد و طبق قانون مجازات مرتکبین قاچاق اسلحه رسیدگی میشود لذا در محاکم انقلاب رسیدگی و منتهی به صدور حکم میگردید و با عنایت به اینکه طبق ماده 21 قانون اخیرالتصویب ماده 45 و قانون مجازات مرتکبین لغو گردیده بنابراین ماده 5 قانون مذکور که قاچاق اسلحه است در صلاحیت محاکم انقلاب و بقیه مواد در صلاحیت محاکم عمومی است
نظریه دوم: اینکه ماده 5 و سایر مواد در یک قانون آمده و تفکیک آنها در صلاحیت از یکدیگر معنی ندارد و باید باعتبار گذشته در محاکم انقلاب رسیدگی شود توضیحاً اکثر قریب به اتفاق محاکم انقلاب به قانون مذکور رسیدگی می نمایند و تفکیک بین ماده 5 و سایر مواد قائل نیستند در محاکم تجدیدنظر نیز برخی به نظریه اول و برخی به نظریه دوم عمل مینمایند خواهشمند است ارائه طریق فرمائید.
نظریه شماره1588/7 ـ 2/8/1391
نظریه اداره کل حقوقی قوه قضائیه
باتوجه به صراحت ماده1 قانون مجازات قاچاق اسلحه و مهمات و دارندگان سلاح و مهمات غیرمجاز مصوب شهریور سال 1390 در تعریف قاچاق که مختص واردکردن و صادرکردن اشیاء موصوف ... است، چنانچه قاچاقچی خود واردکننده سلاح باشد، در این صورت به اتهام او اعم از حمل و نگهداری و فروش اسلحه و مهمات در دادگاه انقلاب اسلامی رسیدگی بعمل میآید، لیکن در فرضی که حامل یا فروشنده و یا نگهدارنده قاچاقچی موضوع ماده یک قانون صدر الذکر نباشد به اتهام یا اتهامات مذکور در دادگاه عمومی جزائی رسیدگی خواهد شد.
|